«من به مانند یک فیلسوف به مردم همان چیزی را میدهم که میخواهند.» این را کارگردانی گفته که در کارنامه سینماییاش نزدیک ?? فیلم دارد که از بسیاری از آنها اکنون به عنوان آثار برتر سینما نام برده میشود. دیروز یعنی ?? آگوست روز تولد آلفرد هیچکاک، استاد دلهره و تعلیق در سینما، بود که خودش به عنوان کارگردان ستاره اصلی فیلمهایش بود.
آلفرد هیچکاک و اینگرید برگمن
هیچکاک فیلمسازی پرکار و پرتلاش بوده. شاید هیچ کارگردانی به اندازه او برای یک صحنه ?? ثانیه مثل صحنه قتل فیلم روانی اینقدر وقت و انرژی نگذارد. حتی اصلا ایده ساخت فیلمی مثل پرندگان با امکانات آنزمان به اندازه کافی سخت و طاقتفرسا به نظر میرسد. ساخت ?? فیلم (صامت و ناطق) در طول ?? سال فعالیت سینمایی نشان از پرکاری او دارد و البته نباید فراموش کرد که فاصله زیادی نیز بین برخی آثار او مشاهده میشود که میتوان دلیل آن را همین پرکاری و تجربهاندوزی هیچکاک در نظر گرفت.
اما در این قسمت بد نیست که نگاهی به یکی از آثار شاخص هیچکاک یعنی روانی داشته باشیم که از جهاتی به دیگر آثار او متفاوت است. البته بحث درباره روانی فراوان است و میتوان مطالب دیگری را به آن اختصاص داد و درباره بسیاری نکات مربوط به این فیلم مثل تاثیر آن بر روند سینما و تاثیرپذیری بزرگانی چون مارتین اسکورسیزی از آن نوشت؛ اما در اینجا به نوع روایت این فیلم میپردازم که با آنچه از سینمای کلاسیک سراغ داریم، متفاوت است. در روانی تا قبل از صحنه قتل، داستان از زاویه دید شخصیت اصلی (با بازی جنت لی) روایت میشود و بیننده تصور میکند موضوع درباره پولی است که دزدیده شده، اما شوک اصلی آنجاست که ستاره فیلم ناگهان با یک صحنه قتل که بسیار استادانه از آب درآمده (در طول ? روز از ?? زاویه دوربین برای این صحنه ?? ثانیهای فیلمبرداری شده) از داستان کنار میرود و اصلا زاویه روایت و داستان اصلی هم عوض میشود و بیننده از زاویه دانای کل بقیه داستان را میبیند. هیچکاک به سینماداران گفته بود پس از شروع فیلم تماشاگران تازهای را به سالن راه ندهند چون اگر ابتدای فیلم و جنت لی را نبینند، منتظرند که جنت لی به فیلم اضافه شود! در حالی که ستاره اصلی فیلم قرار است در یک غافلگیری از داستان کنار برود.
این ابتکار و شجاعت هیچکاک، در دورانی که او فیلمهای موفقی مانند بدنام یا ربکا را پیش از روانی ساخته بود، باعث شد که این فیلم کمخرج، پولسازترین فیلم کارنامه هیچکاک باشد. بودجه ??? هزار دلاری ساخت فیلم به فروش ?? میلیوندلاری آن انجامید و به یکی از بهترین نمونههای درام روانکاوانه و دلهرهآور بدل شد. اگر امروزه از روانی به عنوان بهترین فیلم ترسناک تاریخ سینما یاد میکنند، باید در نظر داشت که جنس ترس و دلهره آن با آنچه این روزها در اغلب فیلمهای ژانر ترسناک میبینیم، متفاوت است.
برای آن که به ارزش کارهای هیچکاک پی ببریم، باید فیلمهایش را ببینیم و تحلیل کنیم. برای شناخت دنیای او چارهای جز تسلط بر آثارش نیست. هیچکاک با این که در آثارش از بازیگران سرشناس و مطرحی مثل اینگرید برگمن یا کری گرانت (که در موردش گفته تنها بازیگری در عمرش بوده که دوستش داشته) استفاده کرده اما همواره ستاره اصلی فیلمهایش، خودش بوده است. فیلمهای هیچکاک، فیلمهای او بودهاند نه فیلمهای برگمن یا گرانت و نام او بوده که بینندگان را به سینما میکشانده است.
معمولا از فیلمهای سرگیجه، پنجره عقبی، شمال از شمال غربی، روانی، بدنام، ربکا و پرندگان به عنوان بهترین فیلمهای هیچکاک نام میبرند. (جالب آن که همه فیلمهایی که نام بردیم در زمان فعالیت هیچکاک در هالیوود ساخته شدند.) فیلمهایی که بادقت و وسواس فراوان ساخته شدهاند و اغلب جنبههای روانکاوانه قوی و محکم (به ویژه در روانی) دارند که هرچند فیلمهای زمانه خودشان که هنوز روانشناسی و روانکاوی تازه و نو بود، هستند ولی هنوز هم برای مخاطبان جذاب و جالبند. آثار هیچکاک تاثیری انکارناپذیر بر سینمای جهان گذاشتند و تکنیکهای تازهای معرفی کردند. آنچه که در فیلمهای او میبینیم، ترس به معنای امروزی آن در فیلمهای ترسناک نیست، بلکه نوعی تعلیق استادانه و نگرانی از فرجام کار است که آن را دلهرهآور میکند. نور و سایه هنرمندانه هیچکاک در فیلمهایش (مثلا در ربکا در صحنههایی که ترس و نگرانی بر خانم جدید خانه که تا آخر هم اسم واقعیاش معلوم نمیشود سایه افکنده) از دیگر مشخصههای آثار اوست. در همان ربکا تکانخوردن پردهها و سایههای با نورهای متفاوت چنان استادانه طراحی شدهاند که بدون نیاز به هیچ عنصر دیگری، فضای دلهره را به تماشاگر منتقل میکنند.
امضای کارهای هیچکاک، حضور او حتی برای چند ثانیه در فیلمهایش است که واقعا ایده جالبی بوده. این کار را بعدها کارگردانان دیگری هم کردند و این حضور تکراری در موارد دیگری هم استفاده شد. حتی به نظر من ایده مرد تماشاگر یا Mr. Observer در سریال فرینج نیز از همین کار هیچکاک گرفته شده است. در فرینج مردی در تمام اپیزودها برای لحظهای هم که شده دیده میشود و این به رازی مبهم برای تماشاگران بدل شده؛ مثل هیچکاک که در اغلب فیلمهای کارنامهاش و در تمام فیلمهایی که در هالیوود ساخته، حضور کوتاهی جلوی دوربین دارد. در اینجا شما میتوانید لیست تمامی حضورهای هیچکاک در فیلمهایش را همراه با تصویر صحنه موردنظر، ببینید.
امضای کارهای هیچکاک، حضور او حتی برای چند ثانیه در فیلمهایش است که واقعا ایده جالبی بوده. این کار را بعدها کارگردانان دیگری هم کردند و این حضور تکراری در موارد دیگری هم استفاده شد. حتی به نظر من ایده مرد تماشاگر یا Mr. Observer در سریال فرینج نیز از همین کار هیچکاک گرفته شده است. در فرینج مردی در تمام اپیزودها برای لحظهای هم که شده دیده میشود و این به رازی مبهم برای تماشاگران بدل شده؛ مثل هیچکاک که در اغلب فیلمهای کارنامهاش و در تمام فیلمهایی که در هالیوود ساخته، حضور کوتاهی جلوی دوربین دارد. در اینجا شما میتوانید لیست تمامی حضورهای هیچکاک در فیلمهایش را همراه با تصویر صحنه موردنظر، ببینید.
آلفرد هیچکاک و اینگرید برگمن
هیچکاک فیلمسازی پرکار و پرتلاش بوده. شاید هیچ کارگردانی به اندازه او برای یک صحنه ?? ثانیه مثل صحنه قتل فیلم روانی اینقدر وقت و انرژی نگذارد. حتی اصلا ایده ساخت فیلمی مثل پرندگان با امکانات آنزمان به اندازه کافی سخت و طاقتفرسا به نظر میرسد. ساخت ?? فیلم (صامت و ناطق) در طول ?? سال فعالیت سینمایی نشان از پرکاری او دارد و البته نباید فراموش کرد که فاصله زیادی نیز بین برخی آثار او مشاهده میشود که میتوان دلیل آن را همین پرکاری و تجربهاندوزی هیچکاک در نظر گرفت.
اما در این قسمت بد نیست که نگاهی به یکی از آثار شاخص هیچکاک یعنی روانی داشته باشیم که از جهاتی به دیگر آثار او متفاوت است. البته بحث درباره روانی فراوان است و میتوان مطالب دیگری را به آن اختصاص داد و درباره بسیاری نکات مربوط به این فیلم مثل تاثیر آن بر روند سینما و تاثیرپذیری بزرگانی چون مارتین اسکورسیزی از آن نوشت؛ اما در اینجا به نوع روایت این فیلم میپردازم که با آنچه از سینمای کلاسیک سراغ داریم، متفاوت است. در روانی تا قبل از صحنه قتل، داستان از زاویه دید شخصیت اصلی (با بازی جنت لی) روایت میشود و بیننده تصور میکند موضوع درباره پولی است که دزدیده شده، اما شوک اصلی آنجاست که ستاره فیلم ناگهان با یک صحنه قتل که بسیار استادانه از آب درآمده (در طول ? روز از ?? زاویه دوربین برای این صحنه ?? ثانیهای فیلمبرداری شده) از داستان کنار میرود و اصلا زاویه روایت و داستان اصلی هم عوض میشود و بیننده از زاویه دانای کل بقیه داستان را میبیند. هیچکاک به سینماداران گفته بود پس از شروع فیلم تماشاگران تازهای را به سالن راه ندهند چون اگر ابتدای فیلم و جنت لی را نبینند، منتظرند که جنت لی به فیلم اضافه شود! در حالی که ستاره اصلی فیلم قرار است در یک غافلگیری از داستان کنار برود.
این ابتکار و شجاعت هیچکاک، در دورانی که او فیلمهای موفقی مانند بدنام یا ربکا را پیش از روانی ساخته بود، باعث شد که این فیلم کمخرج، پولسازترین فیلم کارنامه هیچکاک باشد. بودجه ??? هزار دلاری ساخت فیلم به فروش ?? میلیوندلاری آن انجامید و به یکی از بهترین نمونههای درام روانکاوانه و دلهرهآور بدل شد. اگر امروزه از روانی به عنوان بهترین فیلم ترسناک تاریخ سینما یاد میکنند، باید در نظر داشت که جنس ترس و دلهره آن با آنچه این روزها در اغلب فیلمهای ژانر ترسناک میبینیم، متفاوت است.
برای آن که به ارزش کارهای هیچکاک پی ببریم، باید فیلمهایش را ببینیم و تحلیل کنیم. برای شناخت دنیای او چارهای جز تسلط بر آثارش نیست. هیچکاک با این که در آثارش از بازیگران سرشناس و مطرحی مثل اینگرید برگمن یا کری گرانت (که در موردش گفته تنها بازیگری در عمرش بوده که دوستش داشته) استفاده کرده اما همواره ستاره اصلی فیلمهایش، خودش بوده است. فیلمهای هیچکاک، فیلمهای او بودهاند نه فیلمهای برگمن یا گرانت و نام او بوده که بینندگان را به سینما میکشانده است.
پی سی نت
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/5/23 توسط